برچسب : نویسنده : mompm بازدید : 39
جا مانده ای
که من هنوز
در حسرت لمس دستانت
به امید رسیدن به تو
عمرم سپری می شود
آرزویم این است ؛
نتراود اشک در چشم تو هرگز ؛
مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ؛
وبه اندازه ی هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد . . .
و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه ؛
که دلت می خواهد
سهراب
کاش می شد زندگی تکرار داشت . . .
لااقل تکرار را یکبار داشت . . .
ساعتم برعکس
میچرخید و من . . .
برتنم می شد گشاد این
پیرهن . . .
آن دبستان ، کودکی ، سرمشق
آب . . .
پای مادر هم برایم جای
خواب . . .
خود برون می کردم
از دلواپسی . . .
دل نمی دادم به دست
هر کسی . . .
عمر هستی ، خوب و بد
بسیار نیست . . .
حیف هرگز قابل تکرار نیست! ! !
هر صبح
طلوع دوباره خوشبختی
و امید دیگری است
بگشای دلت را به مهربانی
و عشق را درقلبت مهمان کن
بی شک
شکوفه های خوشبختی
در زندگیت گل خواهد کرد.
نگذارید گوشهایتان
گواه چیزی باشد
که چشمهایتان ندیده…
و نگذارید زبانتان چیزی
را بگوید که
قلبتان باور نکرده…
صادقانه زندگی کنید